کد مطلب:314991 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:233

تو باب الحوائج هستی
مرحوم علامه شیخ محمد باقر بیرجندی در كبریت الاحمر نقل می كند: «من در عالم خواب گوینده ای را دیدم می گفت: هر كس با این عبارت متوسل به حضرت عباس (علیه السلام) شود، حاجتش برآورده می گردد:

عبدالله أباالفضل دخیلك

ای عبد خدا اباالفضل، دست به سوی دامن تو دراز كرده ام پناهم بده.



[ صفحه 566]



من بارها با این عبارت، به حضرت عباس (علیه السلام) متوسل شده ام و به نتیجه رسیده ام، و از آنجا كه گمانم به آنجا نمی رفت، مشكل من حل می شد» سپس می نویسد:

از یكی از اساتید شنیدم، مرد با ایمانی در كربلا سكونت داشت او انسان صالح و اهل خیر بود. فرزند جوان صالحی داشت. بیماری سخت گرفت. او را (پس از مدتی كه درمان نیافت) به حرم حضرت عباس (علیه السلام) آورد. و متوسل به ذیل عنایت آن حضرت شد تا شفای پسرش را از درگاه خدا بطلبد. شب را در حرم به سر سپرد. صبح آن شب، یكی از دوستانش نزدش آمد و گفت: من امشب خوابی دیده ام، می خواهم برایت تعریف كنم.

در عالم خواب دیدم حضرت عباس (علیه السلام) شفای پسرت را از درگاه خداوند می طلبد. در این هنگام فرشته ای از جانب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نزد حضرت عباس (علیه السلام) آمد و عرض كرد: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: در مورد این جوان شفاعت نكن، زیرا اجلش نزدیك شده، و مدت عمرش به سر رسیده است.»

حضرت عباس (علیه السلام) به آن فرشته فرمود: سلام مرا به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برسان و از قول من بگو: «در مورد شفای این جوان از درگاه خداوند درخواست شفا كن»

آن فرشته پیام حضرت عباس (علیه السلام) را به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ابلاغ كرد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) همان سخن اول را تكرار كرد و آن فرشته سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به عرض حضرت عباس (علیه السلام) رسانید. و این موضوع سه بار تكرار شد، و در مرتبه



[ صفحه 567]



چهارم وقتی كه فرشته آمد و پیام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را به حضرت عباس (علیه السلام) رسانید (كه عمر این جوان به سر آمده، از او شفاعت نكن) حضرت عباس (علیه السلام) متغیر شد و به توجه معنوی به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پیدا كرد و به آن حضرت سلام نمود و عرض كرد: «ای رسول خدا! آیا خداوند لقب باب الحوائج را به من نداد؟ مردم مرا به این سمت می شناسند، و به من متوسل می شوند، اگر چنین نیست این لقب را از من بگیر.»

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالی كه خنده بر لب داشت، به عباس (علیه السلام) فرمود:

«ارجع اقر الله عینك، فأنت باب الحوائج، و اشفع لمن شئت، و هذا الشباب المریض، قد شفاه الله ببركتك»

خداوند چشمت را روشن سازد، باز گرد كه تو باب الحوائج هستی، و از هر كه خواستی شفاعت كن و خداوند این جوان بیمار را به بركت وجود تو شفا داد.

آری سوگند به خدا چنین خوابی را دیدم. به این ترتیب آن جوان شفا یافت. [1] .


[1] پرچمدار نينوا.